چگونه کمپینهای خلاقانه دیجیتال مارکتینگ طراحی کنیم؟

درک عمیق مخاطبان هدف
برای طراحی یک کمپین خلاقانه، ابتدا باید مخاطبان خود را به‌خوبی بشناسید. از ابزارهای تحلیل مانند Google Analytics یا نظرسنجی‌های آنلاین برای جمع‌آوری اطلاعات درباره علایق، نیازها و رفتارهای مخاطبان استفاده کنید. برای مثال، اگر مخاطبان شما جوانان 20 تا 30 ساله هستند، محتوای بصری و ویدیویی در اینستاگرام یا تیک‌تاک تأثیر بیشتری دارد. ایجاد پرسونای مشتری با جزئیات، مانند سن، شغل و چالش‌های روزمره، به شما کمک می‌کند تا پیام‌های هدفمندی طراحی کنید. این داده‌ها باید در تمام مراحل کمپین، از ایده‌پردازی تا اجرا، استفاده شوند. همچنین، بررسی رقبا و شناسایی نقاط ضعف آن‌ها می‌تواند ایده‌های خلاقانه‌ای برای متمایز شدن به شما بدهد. درک عمیق مخاطب، پایه‌ای برای خلق کمپین‌هایی است که واقعاً با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند.

استفاده از داستان‌سرایی برای جلب توجه
داستان‌سرایی (Storytelling) یکی از قدرتمندترین ابزارها برای خلق کمپین‌های خلاقانه است. یک داستان جذاب می‌تواند احساسات مخاطب را درگیر کند و برند شما را به‌یادماندنی سازد. برای مثال، یک ویدیوی کوتاه درباره چگونگی تأثیر محصول شما بر زندگی یک مشتری واقعی می‌تواند تأثیر عمیقی بگذارد. داستان باید ساده، معتبر و مرتبط با ارزش‌های برند باشد. استفاده از تصاویر، موسیقی و روایت‌های بصری، داستان را جذاب‌تر می‌کند. مهم است که داستان شما یک پیام واضح داشته باشد و به اقدام خاصی دعوت کند، مانند خرید یا ثبت‌نام. انتشار داستان در پلتفرم‌های مناسب، مانند یوتیوب یا اینستاگرام، دسترسی آن را افزایش می‌دهد. این رویکرد نه‌تنها تعامل را بالا می‌برد، بلکه وفاداری به برند را تقویت می‌کند.

به‌کارگیری فناوری‌های نوین
فناوری‌های جدید مانند واقعیت افزوده (AR) یا هوش مصنوعی (AI) می‌توانند کمپین‌های شما را متمایز کنند. برای مثال، یک برند آرایشی می‌تواند از فیلترهای AR در اینستاگرام استفاده کند تا مشتریان بتوانند محصولات را به‌صورت مجازی امتحان کنند. این فناوری‌ها تجربه‌ای تعاملی و جذاب ایجاد می‌کنند که مخاطبان را به خود جلب می‌کند. ابزارهای AI نیز می‌توانند برای تحلیل داده‌ها و بهینه‌سازی کمپین‌ها در لحظه استفاده شوند. پیاده‌سازی این فناوری‌ها نیاز به برنامه‌ریزی دقیق و بودجه‌بندی دارد، اما بازدهی بالایی ارائه می‌دهد. تست اولیه این ابزارها در مقیاس کوچک، ریسک را کاهش می‌دهد. در آینده، کمپین‌هایی که از فناوری‌های نوین استفاده کنند، در بازار رقابتی برجسته‌تر خواهند بود.

ایجاد محتوای تعاملی و مشارکتی
محتوای تعاملی، مانند نظرسنجی‌ها، کوییزها یا چالش‌های آنلاین، مخاطبان را به مشارکت فعال تشویق می‌کند. برای مثال، یک کمپین اینستاگرامی که از کاربران می‌خواهد با هشتگ خاصی عکس به اشتراک بگذارند، تعامل را افزایش می‌دهد. این نوع محتوا حس ارتباط و تعلق به برند را تقویت می‌کند. طراحی این محتوا باید ساده و سرگرم‌کننده باشد تا کاربران به‌راحتی در آن شرکت کنند. ارائه جوایز کوچک، مانند تخفیف یا محصولات رایگان، انگیزه مشارکت را بالا می‌برد. انتشار نتایج یا بازنشر محتوای کاربران نیز حس ارزشمندی ایجاد می‌کند. تحلیل داده‌های تعامل به شما کمک می‌کند تا اثربخشی کمپین را ارزیابی کنید. این رویکرد به‌ویژه برای جذب مخاطبان جوان‌تر بسیار مؤثر است.

آزمایش و بهینه‌سازی مداوم
هیچ کمپین خلاقانه‌ای از ابتدا کامل نیست؛ آزمایش و بهینه‌سازی کلید موفقیت است. از تست A/B برای مقایسه نسخه‌های مختلف محتوا، مانند عناوین ایمیل یا تصاویر تبلیغاتی، استفاده کنید. برای مثال، تست دو طراحی متفاوت برای یک تبلیغ فیسبوکی می‌تواند نشان دهد کدام‌یک کلیک بیشتری دریافت می‌کند. ابزارهایی مانند Google Optimize این فرآیند را ساده‌تر می‌کنند. تحلیل داده‌های عملکرد، مانند نرخ کلیک یا تبدیل، به شما کمک می‌کند تا نقاط ضعف را شناسایی کنید. بهینه‌سازی باید در طول کمپین و حتی پس از آن ادامه یابد. بازخورد مشتریان نیز می‌تواند ایده‌های جدیدی برای بهبود ارائه دهد. این رویکرد تضمین می‌کند که کمپین شما با نیازهای مخاطبان هماهنگ باقی می‌ماند

 


چگونه از اشتباهات رایج در تبلیغات فیسبوک اجتناب کنیم؟

هدف‌گذاری نادرست مخاطبان
یکی از شایع‌ترین اشتباهات در تبلیغات فیسبوک، انتخاب مخاطبان نادرست است. اگر تبلیغات شما به گروهی نمایش داده شود که به محصولتان علاقه ندارند، بودجه شما هدر می‌رود. برای مثال، تبلیغ محصولات لوکس به مخاطبان با بودجه محدود نتیجه‌ای ندارد. برای جلوگیری، باید از ابزارهای هدف‌گذاری فیسبوک مانند علایق، رفتارها و داده‌های دموگرافیک استفاده کنید. همچنین، می‌توانید از مخاطبان سفارشی (Custom Audiences) بر اساس داده‌های مشتریان فعلی استفاده کنید. تست گروه‌های مختلف مخاطبان و تحلیل نتایج می‌تواند به شما کمک کند تا هدف‌گذاری دقیق‌تری داشته باشید. این کار بازدهی تبلیغات را به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌دهد.

طراحی تبلیغ غیرجذاب
تبلیغات فیسبوک باید از نظر بصری جذاب و پیامشان واضح باشند، وگرنه توجه کاربران را جلب نمی‌کنند. بسیاری از کسب‌وکارها از تصاویر بی‌کیفیت یا متن‌های طولانی استفاده می‌کنند که باعث کاهش تعامل می‌شود. برای مثال، یک تصویر تار یا متنی بدون فراخوان عمل مشخص می‌تواند کاربران را دفع کند. برای بهبود، باید از تصاویر باکیفیت، رنگ‌های جذاب و متن‌های کوتاه استفاده کنید. همچنین، ویدیوهای کوتاه می‌توانند تأثیر بیشتری داشته باشند. تست A/B برای طراحی‌های مختلف به شما کمک می‌کند تا بهترین گزینه را پیدا کنید. این اقدامات باعث می‌شوند تبلیغ شما در فید شلوغ فیسبوک برجسته شود.

نادیده گرفتن تحلیل داده‌ها
بسیاری از تبلیغ‌کنندگان فیسبوک داده‌های عملکرد تبلیغات خود را تحلیل نمی‌کنند، که یک اشتباه بزرگ است. بدون بررسی داده‌ها، نمی‌توانید بفهمید کدام کمپین‌ها مؤثر هستند یا کجا باید بهبود کنید. برای مثال، ممکن است تبلیغ شما کلیک‌های زیادی داشته باشد، اما نرخ تبدیل پایینی داشته باشد. ابزار Facebook Ads Manager گزارش‌های دقیقی ارائه می‌دهد که می‌توانید از آن‌ها برای تحلیل کلیک‌ها، هزینه‌ها و تبدیل‌ها استفاده کنید. باید معیارهایی مانند CTR و ROI را مرتباً بررسی کنید. این داده‌ها به شما کمک می‌کنند تا بودجه خود را بهینه کنید و کمپین‌های موفق‌تری اجرا کنید.

عدم استفاده از ریتارگتینگ
ریتارگتینگ یکی از قدرتمندترین ابزارهای فیسبوک است، اما بسیاری از کسب‌وکارها از آن غفلت می‌کنند. این روش به شما امکان می‌دهد تا به کاربرانی که قبلاً با وب‌سایت یا صفحه شما تعامل داشته‌اند، تبلیغات نمایش دهید. برای مثال، می‌توانید به کسانی که سبد خرید را رها کرده‌اند، تبلیغ تخفیف نشان دهید. برای شروع، باید پیکسل فیسبوک را در وب‌سایت خود نصب کنید تا رفتار کاربران را ردیابی کنید. سپس، کمپین‌های ریتارگتینگ را برای گروه‌های خاص تنظیم کنید. این روش نرخ تبدیل را به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌دهد، زیرا به مخاطبان گرم (warm audience) دسترسی دارید.

بودجه‌بندی نادرست
تخصیص نادرست بودجه یکی دیگر از اشتباهات رایج است. برخی کسب‌وکارها بودجه زیادی را صرف کمپین‌های غیربهینه می‌کنند یا بودجه را بین چندین تبلیغ پراکنده می‌کنند. برای مثال، اگر بودجه کمی دارید، بهتر است روی یک یا دو کمپین متمرکز شوید تا نتایج بهتری بگیرید. برای جلوگیری از این مشکل، ابتدا باید اهداف خود را مشخص کنید (مانند افزایش فروش یا آگاهی از برند) و سپس بودجه را بر اساس آن تنظیم کنید. همچنین، باید کمپین‌ها را مرتباً پایش کنید و بودجه را به سمت تبلیغاتی هدایت کنید که بهترین عملکرد را دارند. این رویکرد به شما کمک می‌کند تا از بودجه خود حداکثر استفاده را ببرید.

 


5 خطای استراتژیک در دیجیتال مارکتینگ

عدم شناخت مخاطب هدف
یکی از بزرگ‌ترین خطاهای استراتژیک، عدم شناخت دقیق مخاطب هدف است. بدون دانستن اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند، نیازهایشان چیست و کجا حضور دارند، کمپین‌های شما نتیجه نمی‌دهند. برای مثال، بازاریابی برای جوانان در LinkedIn ممکن است اثربخش نباشد. برای رفع این مشکل، باید داده‌های دموگرافیک، رفتار خرید و علایق مخاطبان را تحلیل کنید. ابزارهایی مانند Google Analytics یا نظرسنجی‌های آنلاین می‌توانند به شما کمک کنند. همچنین، ایجاد پرسوناهای مشتری (customer personas) می‌تواند استراتژی شما را متمرکزتر کند. این شناخت به شما امکان می‌دهد تا پیام‌های مناسب و کانال‌های درست را انتخاب کنید.

تمرکز بیش از حد بر یک کانال
اتکای بیش از حد به یک کانال بازاریابی، مانند فقط شبکه‌های اجتماعی یا سئو، می‌تواند کسب‌وکار شما را در معرض ریسک قرار دهد. برای مثال، اگر الگوریتم اینستاگرام تغییر کند، ممکن است ترافیک شما افت کند. برای جلوگیری، باید منابع ترافیک خود را متنوع کنید، مانند ترکیب ایمیل مارکتینگ، تبلیغات پولی و محتوای وبلاگ. این تنوع باعث می‌شود که در صورت مشکل در یک کانال، همچنان مخاطب داشته باشید. تحلیل داده‌ها می‌تواند به شما نشان دهد که کدام کانال‌ها مؤثرتر هستند. این رویکرد متعادل به شما کمک می‌کند تا پایداری بیشتری در بازاریابی داشته باشید.

عدم اندازه‌گیری نتایج
بسیاری از کسب‌وکارها نتایج کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ خود را اندازه‌گیری نمی‌کنند، که یک خطای استراتژیک است. بدون تحلیل داده‌ها، نمی‌توانید بفهمید چه چیزی کار می‌کند و چه چیزی نیاز به بهبود دارد. برای مثال، ممکن است بودجه زیادی صرف تبلیغاتی کنید که هیچ بازگشتی ندارند. برای رفع این مشکل، باید معیارهای کلیدی مانند نرخ تبدیل، هزینه به ازای کلیک و ROI را پایش کنید. ابزارهایی مانند Google Analytics و Facebook Ads Manager گزارش‌های دقیقی ارائه می‌دهند. این داده‌ها به شما کمک می‌کنند تا تصمیمات آگاهانه بگیرید و استراتژی خود را بهینه کنید.

نداشتن استراتژی بلندمدت
برخی کسب‌وکارها فقط روی کمپین‌های کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و استراتژی بلندمدت ندارند. این خطا می‌تواند باعث ناپایداری نتایج شود. برای مثال، تبلیغات پولی ممکن است ترافیک فوری ایجاد کند، اما بدون سئو یا بازاریابی محتوا، این ترافیک پایدار نخواهد بود. برای موفقیت، باید یک برنامه بلندمدت با اهدافی مانند افزایش آگاهی از برند یا وفاداری مشتری داشته باشید. این برنامه باید شامل تولید محتوای مداوم، بهینه‌سازی وب‌سایت و تعامل با مخاطبان باشد. داشتن دید بلندمدت به شما کمک می‌کند تا در بازار رقابتی پیشتاز بمانید.

عدم هماهنگی بین تیم‌ها
عدم هماهنگی بین تیم‌های بازاریابی، فروش و فناوری اطلاعات می‌تواند به شکست کمپین‌های دیجیتال منجر شود. برای مثال، اگر تیم بازاریابی کمپینی را بدون هماهنگی با تیم فروش اجرا کند، ممکن است مشتریان بالقوه به‌درستی پیگیری نشوند. برای جلوگیری، باید جلسات منظم بین تیم‌ها برگزار کنید و اهداف مشترک تعریف کنید. ابزارهایی مانند Trello یا Slack می‌توانند به هماهنگی کمک کنند. همچنین، باید داده‌ها و بازخوردها را بین تیم‌ها به اشتراک بگذارید تا همه در یک جهت حرکت کنند. این هماهنگی باعث می‌شود که استراتژی‌های شما یکپارچه و مؤثرتر باشند.

 


7 باور غلط درباره تبلیغات دیجیتال

تبلیغات دیجیتال همیشه گران است
بسیاری فکر می‌کنند تبلیغات دیجیتال همیشه هزینه‌بر است، اما این باور کاملاً درست نیست. پلتفرم‌هایی مانند Google Ads یا فیسبوک امکان تنظیم بودجه‌های کوچک را فراهم می‌کنند، که برای کسب‌وکارهای کوچک مناسب است. برای مثال، می‌توانید با چند دلار در روز کمپین‌های هدفمند راه‌اندازی کنید. نکته کلیدی، بهینه‌سازی تبلیغات با استفاده از داده‌هاست تا بازدهی بیشتری داشته باشند. ابزارهایی مانند Google Analytics می‌توانند به شما کمک کنند تا عملکرد تبلیغات را پایش کنید و هزینه‌ها را کاهش دهید. همچنین، انتخاب کلمات کلیدی مناسب و هدف‌گذاری دقیق مخاطبان می‌تواند هزینه‌ها را به حداقل برساند. این باور غلط نباید مانع از آزمایش تبلیغات دیجیتال شود.

کلیک بیشتر همیشه به معنای موفقیت است
بسیاری تصور می‌کنند که تعداد بالای کلیک‌ها نشان‌دهنده موفقیت یک کمپین است، اما این معیار به‌تنهایی کافی نیست. کلیک‌های زیاد بدون تبدیل به خرید یا اقدام مورد نظر، ارزش واقعی ندارند. برای مثال، ممکن است تبلیغ شما کلیک‌های زیادی جذب کند، اما اگر مخاطبان هدف درست نباشند، نتیجه‌ای حاصل نشود. به جای تمرکز صرف بر کلیک، باید روی معیارهایی مانند نرخ تبدیل و بازگشت سرمایه (ROI) تمرکز کنید. تست A/B و تحلیل رفتار کاربران می‌تواند به شما کمک کند تا تبلیغات مؤثرتری طراحی کنید. این رویکرد به شما امکان می‌دهد تا بودجه خود را بهینه‌تر خرج کنید.

تبلیغات دیجیتال نیازی به استراتژی ندارد
برخی باور دارند که تبلیغات دیجیتال فقط به راه‌اندازی یک تبلیغ ساده نیاز دارد، اما بدون استراتژی، نتایج ناامیدکننده خواهند بود. یک کمپین موفق نیازمند هدف‌گذاری دقیق، انتخاب پلتفرم مناسب و محتوای جذاب است. برای مثال، تبلیغ در اینستاگرام برای مخاطبان جوان ممکن است مؤثرتر از LinkedIn باشد. باید بازار هدف، پیام تبلیغ و زمان‌بندی را با دقت برنامه‌ریزی کنید. همچنین، پایش مداوم عملکرد و تنظیم کمپین بر اساس داده‌ها ضروری است. این استراتژی به شما کمک می‌کند تا از هدررفت بودجه جلوگیری کنید و نتایج بهتری بگیرید.

همه پلتفرم‌ها برای هر کسب‌وکاری مناسب هستند
یک باور غلط رایج این است که هر پلتفرم تبلیغاتی برای هر کسب‌وکاری مناسب است. اما هر پلتفرم مخاطبان و ویژگی‌های خاص خود را دارد. برای مثال، تبلیغات در TikTok برای برندهای خلاق و جوان‌پسند مناسب‌تر است، در حالی که Google Ads برای کسب‌وکارهای B2B بهتر عمل می‌کند. قبل از شروع، باید مخاطبان هدف خود را بشناسید و پلتفرمی را انتخاب کنید که با آن‌ها هم‌خوانی دارد. تحلیل داده‌های دموگرافیک و رفتار کاربران می‌تواند به شما در این انتخاب کمک کند. این کار باعث می‌شود بودجه تبلیغاتی شما به‌صورت مؤثرتری استفاده شود.

تبلیغات دیجیتال نتایج فوری می‌آورد
بسیاری انتظار دارند تبلیغات دیجیتال بلافاصله نتایج چشمگیری داشته باشد، اما این یک باور غلط است. تبلیغات دیجیتال اغلب نیاز به زمان و بهینه‌سازی دارد تا به نتیجه برسد. برای مثال، ممکن است چند هفته طول بکشد تا الگوریتم‌های پلتفرم مخاطبان مناسب را شناسایی کنند. برای موفقیت، باید صبور باشید و داده‌های عملکرد را مرتباً تحلیل کنید. همچنین، آزمایش تبلیغات مختلف و تنظیم هدف‌گذاری می‌تواند به بهبود نتایج کمک کند. این فرآیند تدریجی به شما کمک می‌کند تا کمپین‌های پایدار و سودآوری ایجاد کنید.

تبلیغات پولی جایگزین سئو است
برخی فکر می‌کنند که تبلیغات پولی می‌تواند کاملاً جایگزین سئو شود، اما این دو مکمل یکدیگر هستند. تبلیغات پولی ترافیک سریع ایجاد می‌کند، اما سئو برای حضور بلندمدت در نتایج جستجو ضروری است. برای مثال، با قطع بودجه تبلیغات، ترافیک شما ممکن است افت کند، اما سئوی قوی ترافیک پایداری فراهم می‌کند. ترکیب این دو استراتژی می‌تواند بهترین نتیجه را داشته باشد. باید روی محتوای باکیفیت و بهینه‌سازی وب‌سایت تمرکز کنید، در حالی که از تبلیغات برای جذب مخاطبان جدید استفاده می‌کنید. این رویکرد متعادل به رشد پایدار کمک می‌کند.

تبلیغات دیجیتال نیازی به خلاقیت ندارد
باور غلط دیگر این است که تبلیغات دیجیتال فقط به بودجه و هدف‌گذاری نیاز دارد و خلاقیت اهمیتی ندارد. اما محتوای جذاب و بصری قوی برای جلب توجه مخاطبان حیاتی است. برای مثال، یک تبلیغ با تصویر باکیفیت و پیام واضح می‌تواند نرخ کلیک را به‌طور قابل‌توجهی افزایش دهد. باید روی طراحی‌های خلاقانه و پیام‌هایی که با مخاطبان هم‌خوانی دارند سرمایه‌گذاری کنید. همچنین، استفاده از داستان‌سرایی یا ویدیوهای کوتاه می‌تواند تأثیر بیشتری داشته باشد. خلاقیت به شما کمک می‌کند تا در بازار شلوغ دیجیتال متمایز شوید.

 


چرا نرخ تبدیل وبسایت شما پایین است؟

تجربه کاربری ضعیف
یکی از دلایل اصلی پایین بودن نرخ تبدیل، تجربه کاربری (UX) ضعیف در وب‌سایت است. اگر وب‌سایت شما کند بارگذاری شود، طراحی شلوغی داشته باشد یا پیمایش آن دشوار باشد، کاربران به‌سرعت آن را ترک می‌کنند. برای مثال، زمان بارگذاری بیش از 3 ثانیه می‌تواند نرخ پرش (bounce rate) را افزایش دهد. برای بهبود، باید از ابزارهایی مانند Google PageSpeed Insights برای بررسی سرعت استفاده کنید و طراحی responsive را برای موبایل بهینه کنید. همچنین، دکمه‌های فراخوان عمل (CTA) باید واضح و در دسترس باشند. بازخورد کاربران و تست‌های usability می‌توانند به شناسایی مشکلات کمک کنند. بهبود UX نه‌تنها نرخ تبدیل را افزایش می‌دهد، بلکه اعتماد کاربران را نیز تقویت می‌کند.

عدم تطابق با نیت کاربر
اگر محتوای وب‌سایت شما با نیت جستجوی کاربران هم‌خوانی نداشته باشد، نرخ تبدیل کاهش می‌یابد. برای مثال، اگر کاربری به دنبال "خرید کفش ورزشی" باشد، اما صفحه شما فقط اطلاعات عمومی ارائه دهد، احتمال خرید کم است. باید مطمئن شوید که صفحات شما به سؤالات و نیازهای خاص کاربران پاسخ می‌دهند. تحلیل کلمات کلیدی و رفتار کاربران با ابزارهایی مانند Google Analytics می‌تواند به شما کمک کند تا نیت آن‌ها را درک کنید. همچنین، محتوای صفحه باید واضح و مرتبط با هدف کاربر باشد. این تطابق باعث می‌شود کاربران بیشتر به اقداماتی مانند خرید یا ثبت‌نام ترغیب شوند.

فقدان اعتمادسازی
اعتمادسازی یکی از عوامل کلیدی در افزایش نرخ تبدیل است. اگر کاربران به وب‌سایت شما اعتماد نداشته باشند، احتمال خرید یا ارائه اطلاعات شخصی کاهش می‌یابد. برای مثال، نبود گواهی SSL (HTTPS) یا نظرات مشتریان می‌تواند تردید ایجاد کند. برای رفع این مشکل، باید گواهی امنیتی نصب کنید و نظرات واقعی مشتریان را نمایش دهید. همچنین، ارائه گارانتی بازگشت وجه یا اطلاعات تماس شفاف می‌تواند اعتماد را افزایش دهد. طراحی حرفه‌ای و محتوای باکیفیت نیز نقش مهمی دارند. این اقدامات به کاربران اطمینان می‌دهند که با یک برند معتبر سروکار دارند.

فراخوان‌های عمل (CTA) ضعیف
فراخوان‌های عمل ناکارآمد یا نامشخص می‌توانند نرخ تبدیل را کاهش دهند. اگر دکمه‌های CTA واضح نباشند یا کاربران ندانند چه اقدامی باید انجام دهند، احتمال ترک وب‌سایت افزایش می‌یابد. برای مثال، یک دکمه "اطلاعات بیشتر" به‌جای "خرید کنید" ممکن است کاربر را سردرگم کند. برای بهبود، باید CTAها را برجسته، مختصر و انگیزشی طراحی کنید. تست A/B می‌تواند به شما کمک کند تا بهترین متن یا طراحی را پیدا کنید. همچنین، قرار دادن CTAها در مکان‌های استراتژیک مانند بالای صفحه یا پس از توضیحات محصول مهم است. این تغییرات می‌توانند نرخ تبدیل را به‌طور قابل‌توجهی افزایش دهند.

عدم بهینه‌سازی برای موبایل
با افزایش استفاده از گوشی‌های هوشمند، وب‌سایتی که برای موبایل بهینه نشده باشد، نرخ تبدیل پایینی خواهد داشت. اگر صفحات شما روی موبایل به‌درستی نمایش داده نشوند یا پیمایش آن‌ها دشوار باشد، کاربران به‌سرعت خارج می‌شوند. برای مثال، دکمه‌های کوچک یا تصاویر سنگین می‌توانند تجربه کاربری را خراب کنند. برای رفع این مشکل، باید از طراحی responsive استفاده کنید و وب‌سایت را با ابزارهایی مانند Google Mobile-Friendly Test بررسی کنید. همچنین، سرعت بارگذاری در موبایل باید بهینه باشد. این اقدامات به شما کمک می‌کنند تا کاربران موبایلی را به مشتریان تبدیل کنید.